به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله جوادی در درس اخلاق هفتگی خود در بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با بیان اینکه در آستانه شهادت حضرت زهرا(س) قرار داریم به خطبه و سخنان این بانو درباره مسئله توحید اشاره کرده و گفتند: خطبه حضرت فاطمه(س) درباره مسئله توحید از جهات مختلف قابل بررسی است چون گوینده او شخصیتی چون حضرت زهرا(س) و محتوای آن هم برگرفته از آیات قرآنی و استناد به آیات است.
این مرجع تقلید ادامه دادند: حضرت، دو موضوع را در مسئله توحید ذکر کرده اند؛ انسان یا از طریق معرفت و یا از طریق عقل با خدا ارتباط برقرار می کند؛ توحید جدای از حقیقت انسان نیست و تحمیلی هم بر او نشده است.
ایشان بیان داشتند: ریشه و رشته ارتباطی علم با توحید را خدا تضمین کرده و وصل علم با دل آفرین را، خدا تضمین کرده است به همین دلیل خیلی از شخصیتها مانند اویس قرنی از راه قلب به حقیقت توحید راه یافته اند و راهی که حضرت علی(ع) رفته، آنها هم به دنبال همان طریقند. منتها اویس در مسیر ابتدایی راه و حضرت در انتهای راه است.
این مفسر قرآن کریم خاطر نشان ساختند: این افراد همان راه مشاهده را دارند، ولی با فاصله زیاد در حال حرکت هستند. اینها کسانی اند آنچه را که باید ببینند به اندازه خود می بینند، این راه قلب است و خدا این را در قلبها نهادینه کرده است.
حضرت آیت الله جوادی گفتند: اگر کسی صحنه قلب را از اغیار بیرون کند می تواند این مسیر را طی کند؛ این نور عقلانی را در دلهای جوامعه بشری از رهگذر فعل خدا روشن نگه داشت؛ اگر کسی بخواهد خدا را بفهمد، این راه برهان دل پذیر و در قلب وجود دارد منتها این چراغ را نباید در دست هرکسی سپرد.
ایشان بیان داشتند: نور معرفت عقلانی را، خدا در قلب ها عطا کرده، آنکه می خواهد با کلام و فلسفه بفهمد یا از راه عرفان ببیند، این جنگ بین عقل و قلب است که از آن به جهاد اکبر یاد می شود و جنگ بین عقل و نفس، جهاد اوسط است.
این مرجع تقلید اظهار داشتند: انسان با دشمن بیرون و درون می جنگد که هر کدام ابزار خود را می طلبد، ابزار آهن برای دشمن بیرون و سلاح گریه برای مقابله با دشمن درون؛ کسی که اهل گریه نیست، مسلح نیست، بهترین ابزار برای دفاع سلاح بکاء و گریه است و غرور و تکبر را از انسان می کاهد و انسان را مسلح می کند.
معظم له عنوان کردند: اگر کسی اهل تقوا و اخلاص و عاقل شد، از آن به بعد جنگ سومی شروع می شود که آن جهاد اکبر می باشد، عقل می گوید باید راه سخت و دشوار را با برهان فهمید، قلب می گوید مشکل آدمی را فهم برطرف نمی کند.
این مفسر قرآن کریم افزودند: انسان باید راهی را که قرآن و عترت نشان می دهند را طی کند. قرآن کتاب علمی است ولی در عین حال با همه کتابهای علمی هم فرق می کند، در هیچ یک از کتابهای حوزه و دانشگاه، مستدل نمی گوید« من این را دوست دارم یا ندارم»، چون «من این را دوست دارم» در مسائل عاطفی و شخص مطرح است نه در مجامع علمی و برهانی.
حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند: قرآن در عین حال که علمی و فهمی و بحث فلسفه در آن مطرح است، حد وسط را محبت و دوستی قرار می دهد، خدا آن است که محبوب دلها باشد نه آنکه واجب الوجود باشد، واجب الوجود مفهومی است که مشکل فلسفه و عقل را حل می کند ولی مشکل قلب و دل را برطرف نمی کند چون قلب می خواهد خدا را بپرستد و با این الفاظ کاری ندارد.
ایشان بیان داشتند: در هیچ کتاب علمی، محبت، حد وسط برهان نیست چون او فقط علم می خواهد و می خواهد عقل نظری متولی اندیشه را قانع کند نه عقل نظری اندیشه ورز و نه عقل عملی انگیزورز را. قرآن می خواهد معبود صادر کند، یعنی خدا کسی است من به او دل می سپارم و اطاعت می کنم از آن طرف هم خدا محبوب او می شود.
حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشتند: اگر کسی با خدا باشد خدا هم با او خواهد بود و یقینا مشکل را برطرف می کند و زمانی که خدا کسی را دوست داشته باشد هرگز او را رها نمی کند و آدمی باید کاری کند محبوب خدا باشد و اگر خواستید همه نیازهای شما برطرف شود در همه حال با خدا باشید و کسی که با خدا باشد در دوزخ نمی ماند در روزگار و قیامت نمی ماند.
معظم له افزدند: قرآن با وجود علمی بودن نمی خواهد، تنها علم را به بشر بیاموزد بلکه می خواهد قلب را در جای خود سرگرم کندکه همه مشکلات را با آن برطرف کند.
این مرجع تقلید به معنای «من یعطی الله و الرسول» اشاره کرده و ابراز داشتند: پیامبر(ص) چون حبیب خدا است در همه حال خدا با او است و این همان هماهنگی بین قرآن و عترت است و فرموده« هر کسی حرف پیامبر(ص) مرا بشنود در واقع حرف من خدا را شنیده» و عبارت «رسول بماهو الرسول » چیزی غیر از این نیست چون او فرستاده خدا است و حرف دیگری ندارد؛ اگر کسی خوب بنگرد می بیند این کلام خدا است که از زبان پیامبر(ص) جاری شده است.
ایشان افزودند: عبارت«من یعطی الله و الرسول» دو تا حرف و دو تا دعوت نیست چون دعوت اصلی از آن خدا است و «رسول بما هو الرسول» هم مرسل و فرستاده حضرت حق است و به همین دلیل هر جا سخن از خدا و پیامبر است ضمیر به صورت مفرد آمده است.
حضرت آیت الله جوادی گفتند: در کلام حق، ضمیر تثنیه مطرح نیست و اگر در جای سخن از تثلیث است آن تثلیث به تثنیه تأویل شده و آن تثنیه را هم به توحید تأویل برده، تا معلوم شود اول و آخر همه چیز خدای متعال است. فرموده« اطیعو الله و الرسول و اولی الامر منکم» اول تثلیث است و تثنیه نیست، بعد فرموده« فان تنازعتم فی شیء ... الی الله و الرسول» خبری از« اولی الامر» نیست، و بعد فرموده« ذالک لمن یوخذ من الله اول و آخر» دیگر سخن از«رسول» هم نیست.
این مفسر قرآن کریم اظهار داشتند: اگر سه ضلعی است به برکت پیامبر و اگر دو ضلعی به برکت خدا و اگر تک ضلعی به برکت همان یک ضلع است. زمانی که آیه « اطیعو الله و الرسول و اولی الامر منکم» برسی می کنیم می فهیم که اول مثلث، بعد مثنی و بعد هم توحید، یعنی اول خدا، رسول الله و اولامر است؛ بعد الله و رسول الله است و سخن از اولامر نیست؛ بعد الله، الله و الله است چیز دیگری نیست.بنابر این هر جا سخن از خدا و پیامبر است، ضمیر مفرد آمده است و پیامبر(ص)اجازه ندارد هر سخنی را بگوید.
حضرت آیت الله جوادی گفتند: همین بیان را پیامبر(ص) درباره حضرت علی(ع) دارد، در سوره احزاب خدا فرموده« النبی اولی بالمومنین»، پیامبر از جان شما به خود شما نزدیک تر است بعد زمانی که «منکنتم مولی فعلی مولی» را کنار «من یعطی الله و الرسول» بزاریم معنایش این می شود«علی(ع) حرف تازه ای ندارد، من پیامبرحرف تازه ای ندارم، همه سخنان از آن خدا است. بدین معنا کسی که در صدد اطاعت از رسول الله اسو شنیدن سخنان اوست، در واقع حرف خدا را گوش می دهد و او را اطاعت می کند.
ایشان در ادامه در توصیه به آحاد جامعه و حوزه و دانشگاه گفتند: مردم و جامعه علمی، دو رسالت دارند، وظیفه اول این است که معرفت به سخن خدا پیدا کنند و دوم اینکه از قلب خود که معدن خزائن الهی و فطرت پاک است، مواظبت و محافظت کنند که هر چیزی وارد این قلب نشود.
معظم له بیان داشتند: صاحب خانه قلب نورانی است نباید هر بیگانه را وارد آن کرد؛ اگر علمی می خواهید، بیاموزید، علمی را یاد بگیرد که با فطرت مغایرت و تضاد نداشته باشد و با آن وارد جنگ و نزاع نشود و با توحید و نبوت و معاد هم خوانی داشته باشد.
این مرجع تقلید ابراز داشتند: اهل علم علوم الحادی، کفر و شرک را وارد قلب نکنند اگر این علوم وارد قلب شوند بین قلب و این علوم نظری درگیری ایجاد خواهد شدو این نوع علوم الحادی را قطعا قلب نخواهد پذیرفت و دل آن را رد خواهد کرد.
حضرت آیت الله جوادی گفتند: «شک» در ارتباط با عقل نظری و «تردید» در ارتباط با عقل عملی است، آنجا که صحبت از استدلال و برهان است، «شک» در آن راه دارد و آن جا که سخن از اراده و عزم واخلاص است، «تردید» در آن راه دارد. تردید در حقیقت رد مکرر و برخلاف شک است.
این مفسر قرآن کریم عنوان کردند: اگر کسی میهمانی و علمی را دعوت کند که با فطرت و خدا بسازد قطعا رشدخواهد کرد چه از راه برهان و چه شهود باشد و اگر مهمانی را دعوت کردیم که با صاحبخانه نسازد و دچار شک و تردید شدیم، عذاب درونی را برای خود به ارمغان آوردیم و شک و تردید بدترین عذاب است.
ایشان بیان داشتند: بهترین راه محبت ، دوستی با خدا و عترت و سخنان آن بزرگوران است و در سوره احزاب فرمود« النبی اولی بالمومنین»، اگر کسی من پیامبر را بیشتر از خود دوست نداشته باشد او مومن نیست، علاقه شما به من باید بیشتر خودتان باشدیعنی اول من پیامبر را دوست داشته باشید بعد خودتان را و این در صورتی است که باور کنید که مرگ هجرت و از پوسته به در آمدن است در این زمان است که محبوب خود را پیدا خواهید کردکه آن محبوب خدا اهل بیت(ع) می باشند و مومنین هم محبوب خدا خواهند شد.
حضرت آیت الله جوادی گفتند: صدر و ذیل و هویت اصلی انسان ، نیاز است و به ما گفتند« اگر کسی از شما کمک خواست او را رد نکنید چون خدا او را به سمت شما فرستاده است». اگر کسی نیازمند واقعی است و به شما مراجع کرده اگر مشکل او را حل نکنید محسنی را رد کرده اید چون در روایت آمده« اگر کسی مشکل نیازمندی را بر طرف کند قبل از اینکه دست او به مستمند برسد به دست بی دستی الله می رسد».
این مرجع تقلید ادامه دادند: در سیره امام سجاد(ع) بیان شده که این امام بزرگوار زمانی که نیازمندی به او مراجعه می کردند بعد از برطرف کردن نیاز او، دست او را می گرفت، می بوسید در بغل می گرفت، اصحاب از این کار سؤال می کردند حضرت همین عبارت« اگر کسی مشکل نیازمندی را بر طرف کند قبل از اینکه دست او به مستمند برسد به دست بی دستی الله می رسد»، می گفتند.
ایشان بیان داشتند: در ایام جشن عاطفه ها هستیم و در واقع انسان هر اندازه به نیازمند برسد خدا هم چند برابر به او عطا خواهد و در حقیقت خدا گیرنده صدقات است و این ها حقایقی است که بیان شده و راهی نیست که انسان برگردد و پشیمان شود.
انتهای پیام:
نظر شما